امپراتوری تورک 3 هزار ساله سورهلی (اورارتو) در آذربایجان
آنچه در این مطلب میخوانید:
۱) معرفی امپراتوری اورارتو
۲) ریشه یابی نام اورارتو
۳) مناطق تحت حکومت اورارتو
۴) دوران افول اورارتو
۵)فرهنگ و تمدن اورارتو
۶) صنعت و هنر اورارتو
۷) خط و زبان اورارتو
۸) کتیبه های اورارتو
۹) سقوط اورارتو توسط سکاها و تصاحب توسط ارمنی ها

۱) معرفی امپراطوری اورارتو
دولت اورارتو در نیمه اول قرن نهم پیش از میلاد(حدود ۲۹۰۰ سال پیش) شکل گرفت و در این هنگام بود که نام اورارتو یک واقعیت قومی را پوشش داد
قدرت امپراتوری اورارتو در اواخر قرن نهم پیش از میلاد به حدی افزایش مییابد که آشور مجبور به شناسایی حاکمیت آن بر آسیای مقدم می گردد. از این دوره است که تاریخ گسترش سیاسی و فرهنگی اورارتو آغاز میشود و به لطف آن به مدت دو قرن بزرگترین دولت در آسیای مقدم محسوب می گردد(پیوترووسکی، ۱۳۸۱، ص۳۴). در اواخر سلطنت آرگیشتی اول در اواسط قرن هشتم پیش از میلاد اورارتو در اوج اقتدار خویش قرار داشت. در این دوره حاکمیت اورارتو با قدرت تمام به مناطق ماوراء قفقاز اطراف دریاچه اورمیه مناطق علیای رود کورا و ارس نفوذ داشت به نظر پروفسور ولفرام کلاپس اورارتو در زمان حکمرانی ساردور سوم (۷۳۳-۷۶۵ق.م.) به حداکثر وسعت خود رسید؛ وی حتی حلب را نیز تسخیر نمود و وسعت مملکت خود را به سواحل دریای مدیترانه رساند(کلایس ۱۹۶۸، ص۳). البته کشورگشاییهای وی منحصر به غرب نبود و کشف کتیبه ای در سیغین دیل (در نزدیکی ورزقان کنونی) که به دستور وی نگاشته شده است، حکایت از توجه توأمان وی بر شرق امپراتوری اورارتو دارد. پروفسور زهتابی در خصوص سرزمینهایی که اورارتو به تصرف خود در آورده بود، می نویسد: حکومت اورارتو در دوران اقتدار خویش، قسمتهایی از اراضی همسایه شرقی خود یعنی ماننا را تصرف کرده بود. از جمله سرزمینهای کنونی ،خوی سلماس ،ماکو، نواحی غرب قاراداغ منطقه گونئی، قره ضیاءالدین ابو اوغلو و سراب را به صورت موقتی اشغال کرد و از میان آنها مناطق غرب قاراداغ، سلماس، ماكو، قره ضياء الدين، ائو اوغلو و گونئی را مدتها در اختیار خویش نگه داشت (زهتابی، ۱۳۷۸،ص ١٠٠)
در این دوره امپراطوری اورارتو حتی پادشاهی نیرومند و سلطه جوی آشور را نیز تهدید میکرد و مخصوصا در دوره پادشاهی منوآ حملات اورارتو با آشور گسترش یافت و بخشی از خاک آشور ضمیمه قلمرو اورارتو گردید
البته نام اورارتور برای نخستین بار در کتیبه های سلملنسر اول، پادشاه آشور، در حدود قرن سیزدهم پیش از میلاد از قبایل اورارتو با نام اوروآتری یاد شده است بایگانی ها از فتح هشت ایالتی که به شکل جمعی اوروآتری نامیده میشدن و در منطقه کوهستانی در جنوب -شرقی دریاچه وان قرار داشتن یاد میکند، از کتیبه فوق الذکر بر می آید که اورارتو اگرچه نه به عنوان یک دولت متحده، ولی لااقل به عنوان فدراسیونی از ایلات و اقوام از قرن ۱۳ق.م. توجه همسایگان جنگجوی خود یعنی آشوریان را به خود جلب کرده بوده است. وگرنه اورارتوها در واقع از مدتها پیش به شکل اقوام پراکنده در این منطقه حضور داشته اند.
۲) ریشه یابی نام اورارتو
اورارتو مشتق شده از کلمه آراتتا هست پروفسور خودیف با اشاره به وجود دولتی به نام آراتتا و سکونت اقوام پروترک در سرزمینهای آذربایجان از روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن دولت با دولت سومر خبر میدهد (ر.ک. خودیف ۱۳۷۷، ص ۲۰) کلمه آراتتا در فرهنگ سومری به معنای کوه بوده و در دیوان لغات الترک کاشغری هم از این واژه همین معنی افاده شده است. پروفسور زهتابی ضمن بررسی موشکافانه این واژه مینویسد: گفتنی است واژه آراتتا - ارتنه که در هزاره های سوم و چهارم پیش از میلاد در زبان سومری به معنای کوه به کار رفته است در سایر زبانهای التصافی اصیل نیز به کار رفته یعنی از زمانهای قدیم آراتتا واژهای ترکی بوده است و کلمات اورارتو و آرارات بعدها از آن مشتق شده اند (زهنایی، ۱۳۷۸ ۱۹۶ ۱۹۷). شایان ذکر است که دکتر محمد جواد مشکور هم نام کوه آرارات را مأخوذ از نام اورارتوها می داند (مشکوره ۱۳۴۵، ص۱). پروفسور زهتابی در ادامه می افزاید: نام خلق و دولت اورارتو هم بدون هیچ شک و شبهه ای از همین واژه آراتنا - آرتته مشتق شده است. زیرا دولت اورارتو سرزمین آراتتا را به تسخیر خویش درآورد و حتی پایتخت و مراکز دینی مقدس آنها در اراضی آراتتا واقع بوده است(زهتابی، ۱۳۷۸، ص۱۹۷)
۳) مناطق تحت حکومت اورارتوها
کشف کتیبه های متعدد اورارتویی در نواحی مختلف آذربایجان حکایت از آن دارد که دولت اورارتو در دوران اقتدار خویش نواحی اطراف دریاچه اورمیه و حتی کوه سهند و نیز در برهه ای از تاریخ خود تا نزدیکی های کرانه غربی دریای خزر را در تصرف خود داشته است و به عبارت دیگر بخش اعظم سرزمینهای امروزی آذربایجان ایران را در بر می گرفته است
در این دوره امپراطوری اورارتو حتی پادشاهی نیرومند و سلطه جوی آشور را نیز تهدید میکرد و مخصوصا در دوره پادشاهی منوآ حملات اورارتو با آشور گسترش یافت و بخشی از خاک آشور ضمیمه قلمرو اورارتو گردید
۴) دوران افول اورارتور
با آغاز لشکر کشی عظیم سارگون آشوری در ۷۱۴ق.م. ستاره بخت اورارتوها رو به افول نهاد سارگون پس از اینکه در مسیر لشکر کشی خود به سوی نواحی حومه دریاچه اورمیه دهها شهر و صدها روستا را به آتش کشید و باغهای میوه و تأسیسات آبیاری را با خاک یکسان کرد به موساسیر - مرکز مقدس دینی اورارتو - رسید و این شهر را نیز فتح و غارت کرد روسای اول پادشاه وقت اورارتو متحمل ضربه مهلکی شد. به گونه ای که پس از آن دولت اورارتو دیگر نتوانست قد علم کند (علییف۱۳۹۲، ص،۳۰۴) در این میان شهر خوی هم از حملات بی امان سارگون در امان نماند. سارگون پس از تصرف و ویران کردن سلماس ، اولهو و دهات و آبادیهای اطرافش روی به سوی شمال شرقی نهاد و بدون روبرو شدن با مانع جدی به خوی رسید. در شرایطی که اوردوی اورارتو به طور کامل فروپاشیده بود سقوط شهرها و آبادی ها یکی پس از دیگری حتمی بود. سارگون پس از خوی از طریق دره قطور همچنان به پیشروی خود ادامه داد. در این دره سرسبز و حاصل خیز نیز تمامی کاخ ها و آبادی ها اشغال و ویران شدند. سرانجام سارگون توشیا(وان تورکیه) پایتخت اورارتو رسید ولی موفق به فتح آن نگردند و به ناچار آنها را ترک گفته و به آشور بازگشت (رئیس نیا، ۱۳۷۹، صص ۲۰۸-۲۰۹) حملات سارگون ضربات سنگینی بر اورارتو وارد ساخت. با این حال نتوانست این دولت را نابود سازد با مرگ سارگون پادشاهی اورارتو حیات جدیدی را آغاز کرد و توانست به تجدید قوا بپردازد.
۵) فرهنگ و تمدن اورارتور
طیف وسیعی از محققان همچون پیوتروسکی کرول، اینا مدودسکایا، پروفسور زهتابی و دکتر محمد جواد مشکور حملات اورارتوها را متفاوت از حملات آشوریها می دانند. به زعم ،اینان اورارتوها برخلاف آشوریها که معمولاً حملات خود را با هدف غارتگری ترتیب میدادند و پس از غارت و تخریب کامل مناطق متصرفه به سرزمین خود باز می گشتند، قصد توسعه قلمرو خود را داشتند و اغلب در مناطق تحت تصرف خویش به عمران و آبادانی می پرداختند. ا.م. دیاکونوف در این خصوص می نویسد: "اگرچه اورارتویی ها هم در جریان تسخیر اراضی از همان اسلوب وحشیانه آشور استفاده می کردند ولی حکومت اورارتو بعد از تصرف سرزمینی به پیشرفت مبذول میداشتنددر این قسمت لازم می دانیم هرچند به صورت کاملا مختصر ،به معرفی برخی از ویژگی های تمدن اورارتو بپردازیم.
_کشاورزی و آبیاری:
تنوع و فراوانی سازه های آبیاری اورارتویی موجب شده است از انها بعنوان "بزرگترین تمدن هیدرولیکی دنیای باستان" یاد شود
اورارتوها به عنوان سرآمد صنعت آبیاری در جهان باستان به شمار میروند ( علیزاده، ۱۳۸۵، ص۶۰) ایجاد شبکه های گسترده آبیاری در قلمرو اورارتو به حدی رایح بود که بسیاری از محققین این امر را از اختصاصات تمدن اورارتو معرفی کرده و اشاره نموده اند که آنها در عمل آوری زمین و تبدیل اراضی بایر به ارامی دایر و مزروع مهارت داشته اند (مشکور ۱۳۴۵، ص ۲۷) تأسیسات آبیاری احداث شده توسط این دولت شامل دهها سد دریاچه مصنوعی، آب انبار و کانال مصنوعی آبرسانی است که طی مطالعات باستان شناسی کشف شده و مدارک مستند علمی و در برخی موارد کتیبه های میخی بنیانگذاری نیز احداث آن را در زمان اورارتو اثبات میکند (علیزاده، ۱۳۸۵، ص ۶۰). از جمله تأسیسات آبیاری احداث شده در آن زمان می توان به کانالی اشاره نمود که آب را از فاصله ۷۰ کیلومتری به شهر توشیا(وان) پایتخت اورارتو می آورده است.این کانال در پادشاهی منوآ در اواخر قرن نهم قبل از میلاد ساخته شده و کتیبه پادشاه در دیواره آن باقیست بنا به گزارش پروفسور "ولفرام کلایس" این کانال هنوز هم آب شرب را به وان انتقال میدهد
۶)صنعت و هنر اورارتور
گسترش صنعت سدسازی و ایجاد کانال ها و دریاچه های مصنوعی بدون استفاده از ابزار آلات فلزی غیر ممکن بوده است. از اینرو شکی نیست که مردمان اورارتو علاوه بر تبحر در صنایع آبیاری در صنایع مربوط به کشف استخراج ذوب فلزات و نیز تولید انواع ابزار آلات فلزی هم متبحر بوده اند. یافته های باستان شناسی حاکی از آن است این اقوام در تولید انواع ابزار آلات ،آهنی برنزی ،مسی، مفرغی، نقره ای و طلایی مهارت داشته اند. وجود منابع و معادن گوناگون فلزات متنوع در نقاط مختلف سرزمین این اقوام و برخورداری از دانش لازم برای بهره برداری از این معادن دسترسی و استفاده از فلزات را برای آنها مقدور ساخته بود. اورارتوها در صنعت ریخته گری و ظرایف این کار مهارت کامل داشتند. استفاده از فلزات نه تنها در تولید ابزارآلات اولیه صنعتی کاربرد داشت بلکه در تولید انواع جنگ افزارهای نظامی نیز رواج داشته است. شمشیرها ، نیزهها و پیکان های کشف شده در قلعه های مختلف اورارتوری از جمله قلعه بسطام (قلعه بسطام یا بصورت صحیح "باشدام" در اورمیه قرار دارد" مبین این معناست
_هنر اورارتو
پروفسور ولفرام کلایس در خصوص انعکاس هنر والای اورارتویی در لوحه های برنزی به جا مانده از آنها اینگونه اظهار نظر می نماید "بعضی از لوحه های برنزی اورارتویی خوشبختانه به طور کامل باقی مانده و بعضی دیگر قطعه به ما رسیده است در این صفحات هنر والای برنزی اورارتویی مشاهده میگردد(کلایس، ۱۹۶۸، ص۱۲)"
دانش ما در خصوص صنعت و هنر اورارتویی مبتنی بر یافته هایی است که از طریق کاوشهای باستان شناسی به دست آمده اند. ما امروز با مشاهده زیور آلات و حتی برخی از ابزار آلات غیر زینتی کشف شده در آثار اورارتویی به خوبی میدانیم که آنها در صنایع زینتی همچون مجسمه سازی ، مرصع کاری ، خاتم کاری و جواهر سازی نیز مهارت داشته اند و برای تزئین معابد و کاخ های خود از انواع مجسمه های سنگی و فلزی استفاده می نمودهاند. تاکنون انواع مختلفی از مجسمه های سنگی ، مفروغی ، برنزی ، نقره ای و طلایی از ایشان کشف شده است. به گفته پیوترووسکی " اورارتوها در ساختن مجسمه از سنگ های قیمتی و استخوان مهارت داشتند(پیوترووسکی ، ۱۳۸۱ ،ص ۸۶)
۷)خط و زبان اورارتو
دکتر محمد جواد مشکور در خصوص خط اقوام اورارتو می نویسد: "پادشاهان اورارتو در ابتدا به خط میخی اشوری می نوشتند ولی بعدها خط میخی جدیدی پدید آوردند که به نام ایشان خط میخی اورارتو خوانده می شود و آن خط ایدئوگرامی بود از قرار گرفتن مثلث های کوچک و بزرگ به شکل میخ در پهلوی یکدیگر تشکیل می شد. و تمایز حروف از تغییر جهت و اختلاف رأس و قاعده و اضلاع آن از هم حاصل می آمده است (مشکور، ۱۳۴۵، ص۴۹)
_ زبان اورارتو
شباهت زبان اورارتویی به زبان هوری چه از نظر دستوری و چه از نظر گنجینه لغات مورد تأييد عموم است. ام دیاکونوف ضمن اذعان به مشابهت زبانهای ایلامی ، هوری، اورارتویی و تورکی مینویسد در زبان ایلامی شیوه ویژه ساختن اجرای متشکله کلمه همانا روش التصافی است. یعی متصل کردن عناصر مجزایی که هر یک از آنها وظیفه خاصی را ایفا می کنند. این اصل خاص زبانهای آلتایی(ترکی و مغولی) و تونگوس و مجوری و فنلاندی و اویغوری و ژاپنی و بسیاری از السنه دیگر میباشد و به زبانهای قفقازی و دراویدی هندوستان و زبانهای باستانی شرقی از قبیل هوریان و اورارتویی و سومری نیز بسط مییابد ( دیاکونوف، ۱۳۴۵، ص۸۲)
اقرار علی یف نیز ضمن تأکید بر خویشاوندی و قرابت آشکار زبانهای هوریانی و اورارتویی، هند و اروپایی بودن ریشه این زبان ها را مورد نفی قرار می دهد (علی یف، ۱۳۹۲، صص ۸۸ و ۹۰). دکتر ضیاء صدر با استناد به نظرات پژوهشگران اروپایی ، اورارتوها را همچون هوری ها و ایلامی ها التصافی زبان معرفی کرده است (صدر ، ۱۳۹۲، ص۲۷). پروفسور زهتابی نیز همچون دیگر پژوهشگران ضمن اشاره به شباهت زبانهای اورارتویی و هوری نوشته است زبان" هوریان هم التصاقی بوده و از این لحاظ با هیت ها و اورارتوها و قوتی- لولوبی ها شباهت داشتند " ( زهتابی، ۱۳۷۸، ص۹۶) وی همچنین در بحث از اقوام اورارتو صراحتا آنها را التصاقی زبان خوانده است( زهتابی، ۱۳۷۸، ص۱۰۸)
۸)کتیبه ها اورارتو
غیر از نوشته های کوتاهی که اورارتوها بر روی ظروف، کوزه ها، مهرها، کلاه خودها، زین و یراق اسبها و آرابه ها، اشیای فلزی و زینتی نگاشته اند و تاکنون تعداد قابل توجهی از آنها در کاوشهای باستان شناسی کشف گردیده، کتیبه های بسیاری نیز در سرتاسر قلمرو آنها یافته شده است که پاره ای از آنها در سرزمین کنونی آذربایجان قرار داشته اند. که میتوان به موارد زیر اشاه کرده
کتیبه بسطام(باشدام)
کتیبه سیغین دیل
کتیبه رازلیق
کتیبه نشتبان
کتیبه داش تپه
_کتیبه بسطام(باشدام):
این کتیبه به دستور پادشاه اورارتو روسای دوم (۶۴۵-۶۸۵) (ق.م) پسر آرگیشتی ،دوم به خط میخی اورارتویی نوشته شده است. رنگ آن سبز و آن از سنگ های رسوبی است و به شکل مکعب مستطیل میباشد. جنس طول آن هفتاد و دو، عرض آن پنجاه و شش، ضخامت آن یازده سانتیمتر و وزن آن یکصد و ده کیلوگرم می باشد. بر روی این کتیبه شانزده خط موازی کنده شده که فاصله هر یک از آنها سه و نیم سانتیمتر می باشد.
_کتیبه سیغین دیل:
این کتیبه در کوهی به نام زاغی واقع در دو کیلومتری شمال روستایی به همین نام نقش بسته است دهکده مزبور از محال اوزوم دیل قره داغ در پنج کیلومتری شرق شهرستان ورزقان قرار دارد. این کتیبه به ساردوری دوم (۷۳۳-۷۵۰ق.م.)، پسر آرگیشتی اول متعلق میباشد.
_کتیبه رازلیق:
این کتیبه بر صخره ای از کوه زاغان واقع در ۱۲ کیلومتری شمال سراب در ناحیه رازلیق کنده شده است. این کتیبه به آرگیشتی دوم (در حدود ۷۱۳-۶۸۵ق.م.) پسر روسای اول متعلق می باشد که به مناسبت تسخیر قلعه ای که در نزدیکی آن واقع بوده، کنده شده است.
_کتیبه نشتبان:
این کتیبه هم در اطراف سراب و در دهکده نشتبان واقع در دره قراکوه، از سرچشمه های آجی چای و از پیش کوه های ساوالان پیدا شده است. این کتیبه هم آرگیشتی دوم متعلق میباشد که همچون کتیبه رازلیق به مناسبت تسخیر قلعه مزبور کنده شده است.
_کتیبه داش تپه:
در دهکده ای به همین نام، در ۱۹ کیلومتری غرب میاندوآب که دارای گور دخمه صخره ای اورارتویی نیز می باشد، کنده شده است. این کتیبه را به منو آ، یکی از پادشاهان مقتدر اورارتو، نسبت داده اند. پروفسور کلایس نگارش این کتیبه را حاکی از تسلط منوآ بر کشور ماننا می داند (کلایس، ۱۹۶۸، ص۳)
۹)سقوط اورارتو توسط سکاها و تصاحب توسط ارمنی ها:
هویت قومی اقوام اورارتو و به تبع آن زبان این اقوام همچون زبان و هویت سایر اقوام باستانی دستخوش خیال پردازی ها و تعصبات نویسندگان و مورخان واقع شده، مخصوصاً مورخان ارمنی سعی کرده اند با قلب واقعیات، این اقوام را ارمنی محسوب دارند در حالی که بنا به تحقیقات باستان شناسان و محققان ظهور عنصر ارمنی در این سرزمین به دوره های پس از فروپاشی امپراتوری اورارتو مربوط میشود (رحمانی ،فر، ۱۳۸۷، ص ۶۰)
به گواه تاریخ ارمنیان میراث داران اورارتوها نبوده، بلکه میراث خواران این تمدن محسوب میشوند نویسندگان تاریخ جهان باستان در این خصوص می نویسند: پس از انهدام حکومت اورارتو زمانی چند، قدرت به دست قبیله ارمنی ها افتاد و از این رو سراسر کشور ارمنستان نام یافت. اختلاط بومیان اورارتو با قبایلی که بعداً به آنجا آمدند، طی قرنهای بعدی ملیت ارمنی را به وجود آورد و بدین طریق در قرن دوم قبل از میلاد. حکومت ارمنستان پا به عرصه نهاد (گروه نویسندگان ۱۳۵۲، ص ۲۴۶)
آنچه در این میان حائز اهمیت میباشد این است که ارمنیان اعقاب و بازمانده های اورارتوها نبوده اند بلکه اقوام مهاجمی بودند که پس از افول ستاره بخت اورارتو سرنوشت آن کشور را به دست گرفتند. چنانچه مشاهده می شود، در کتاب تاریخ جهان باستان" ظهور عنصر ارمنی صراحتاً به دوران پس از انهدام اورارتو نسبت داده شده است. دکتر محمد جواد مشکور که آشکارا زبان اورارتویی را غیر هند و اروپایی و در نتیجه غیر ارمنی خوانده، در این خصوص هم با صراحت بیشتری سخن می گوید: ارمنی های مهاجم اورارتوهای بومی را از پای درآورده، خود به جای ایشان نشستند.
البته شایان ذکر است که یافته های باستان شناسی سقوط اورارتو توسط ارمنیان را با تردید مواجه میسازد. به نظر میرسد این قوم عاجزتر از آن بوده که توان تهاجم و اشغال سرزمین اورارتو را داشته باشد. به عنوان مثال، استفان کرول و ولفرام کلایس که هر دو در کاوشهای باستان شناسی قلعه اورارتویی بسطام(باشدام) و چندین اثر اوراتویی دیگر حضور داشته اند، با عنایت به یافت پیکان های سکایی در این کاوش ها بر این باورند که سقوط نهایی اوراتو توسط سکاها رقم خورده است (کلایس، ۱۹۶۸ ، ص ۶ )
آنچه احتمال سقوط اوراتو توسط سکاها را تقویت میکند این است که پیکانهای سکایی نه فقط در قلعه بسطام ، بلکه در دیگر قلعه های اورارتویی هم یافت شده اند چنانچه پیوترووسکی هم از کشف این نوع پیکانها در شهر اورارتویی تیشبااینی سخن میگوید و بر نقش سکاها در فروپاشی اورارتو اذعان می نماید: "در قرن ششم قبل از میلاد که پادشاهی اوراتو از بین رفت. نوک پیکان های یافت شده در دیوارهای آجری خام تیشبااینی نشان میدهد که سکاها متحد قبلی اوراتوها ، در تخریب شهری شرکت کردند که قبلا متحدش بودند" (پیوترووسکی ، ۱۳۸۱ ، ص ۹۷ )
بنابراین تمدنی که روزگاری در اوج قدرت قرار داشت و سرافرازانه به توسعه قلمرو خویش میپرداخت و در این راه تا آنجا پیش رفت که دولت مقتدر و مهاجم آشور مجبور به پذیرش موجودیت آن به عنوان یک رقیب مقتدر گردید و دولتی که روزگاری بخش عمده ای از سرزمین های ماننا را خاک خویش ساخته بود در نهایت با عهدشکنی هایی که خود نیز از آن میرا نبود مقهور متحد پیشین خویش شد و در این میان ارمنی ها با فرصت طلبی آشکار، سرزمین های یک امپراتوری فروپاشیده را تصاحب کردند. لیکن بزرگی و شکوه نام این امپراتوری فروپاشیده در حدی بود که انها ترجیح دادند هویت خود را تحت لوای این تمدن باشکوه باستانی تعریف کنند