انچه در این پست میخوانید

1) معرقی قلعه بسطام

2) رشیه یانی نام بسطام

3) نتایج کاوشهای باستان شناسی قلعه بسطام

4) پایان قلعه بسطام

قلعه بسطام یا باشدام

معرفی قلعه بسطام

بسطام بزرگترین قلعه اورارتویی بعد از قلعه اوراتویی وان تورکیه متعلق به قرن هفتم قبل از میلاد (۲۷۰۰ سال پیش) میباشد که در بالای روستایی با همین نام در باختر شهر قره‌ضیاءالدین در بخش مرکزی شهرستان چایپاره در استان آذربایجان غربی بر فراز کوهی بلند در کرانه غربی رود "آغ چای" واقع شده است. درست در نقطه ای که رود مزبور وارد دشت وسیع و حاصلخیز قره ضیاء الدین میشود. در روزگاران گذشته، برای آبیاری دشت مزبور کانالهایی از این رودخانه منشعب شده است. این قلعه با قرار گرفتن در غربی ترین نقطه این دشت، نه تنها دشت مزبور را تحت کنترل داشته بلکه بخش عمده ای از مسیر غرب شرق، از پایتخت اورارتویی توشیا (وان) تا سرزمینهای اورارتویی واقع در آذربایجان و ارمنستان را نیز کنترل می نموده است. اوج اقتدار بسطام در نیمه اول قرن هفتم قبل از میلاد رخ داد؛ زمانی که روسای دوم فرزند آرگیشتی (۶۷۵-۶۵۰ ق.م.) قلمرو خود را ساماندهی نمود. قلعه بسطام در میان اقامتگاه های سلطنتی روسای دوم (آیانیس، آدیل جواز، کارمیربلور) مستحکم ترین آنها بوده است با این وجود، این قلعه هم در دوره فرمانروایی روسا سقوط کرد و به آتش کشیده شد و دیگر مورد سکونت قرار نگرفت.

ریشه یابی نام قلعه بسطام

بسطام صورت تحریفی "باشدام" میباشد مردمان محلی این قلعه را "باسدام" یا "باشدم" خوانده اند که به نظر میرسد "باش دام " صحیح تر باشد "باش" در زبان ترکی کاربردها و معانی مختلف و البته مشابهی دارد که از جمله در مورد تپه کوه و بلندیهای نه چندان مرتفع به معنی نوک، اوج قله و بالا" میباشد و با توجه به اینکه اقامتگاه سلطنتی این قلعه در بالاترین ‌نقطه تپه ای واقع شده که از یک سو با سراشیبی تند و صخره ای به رودخانه آغ چای و از سوی دیگر با سراشیبی ملایمی به دشت قره ضیاء الدین مشرف می شود میتوان دریافت که باش دام" به معنای اقامتگاه نوک تپه " یا اقامتگاهی که بر بلندای تپه واقع شده بوده است و با توجه به اینکه تبدیل حروف سایشی "س" و "ش" به یکدیگر کاملاً بدیهی و عادی میباشد این نام به مرور زمان از باش دام" به "باسدام" تغییر یافته است. هر چند همانگونه که اشاره شد هنوز هم واژه "باشدام در میان ساکنین محلی برای اشاره به نام این قلعه کاربرد دارد

نتایج کاوشهای باستان شناسی

در محدوده ای قریب به ۴۰۰×۸۰۰ متر، روسای دوم قلعه ای را بنا نهاد که به اشکوب های پایینی میانی و بالایی تقسیم می شود. به نحوی که، برج ها و باروهای مستطیل شکل آنها را در بر گرفته اند. تمامی سازه ها از خشت های گلی بنا نهاده شده بر روی فونداسیونهای بلندی از سنگ تشکیل یافته بوده اند. اقامتگاه سلطنتی در بالاترین یا شمالی ترین نقطه قلعه ساخته شده بود که در حدود ۱۵۰ متر از دشت بالاتر بود در آن بالا، اتاق های متعددی مورد حفاری قرار گرفتند و تکه هایی از پوشش رنگی دیواره ها کشف شدند.

اشکوب میانی حاوی مخازن بزرگ تسلیحات و انبارهای بزرگ برای ذخیره گندم، شراب و روغن بود. در سایر ساختمانها بقایای استخوان های سوخته بیش از ۱۵۰۰ حیوان مشاهده گردید که احتمالاً به عنوان ذخیره غذایی فصل زمستان ذخیره سازی شده بودند. علاوه بر استخوانهای سوخته در حدود ۱۵۰۰ عدد مهر سفالی که دارای نشانهای مخصوص مربوط به مهر شخص پادشاه شاهزادگان و سایر مقامات عالیرتبه بودند کشف گردیدند. در کنار این مخازن ،تسلیحات یک سطح مربع شکل کشف شد که احتمالاً روسا بر بالای آن معبدی برای خالدی خدای اورارتویی، بنا نهاده بوده است؛ روسای دوم در کتیبه مزبور از ساخت یک معبد یاد می کند. همچنین تکه های متعددی از دیگر کتیبه های سنگی کشف شد. اشکوب پایینی یا جنوبی ،قلعه شامل چراگاه و یک اصطبل برای نگهداری در حدود ۶۰ اسب بود در عین حال یک آسیاب یک نانوایی و چندین مخزن کوچک تسلیحات در این قسمت کشف شد. کتیبه های تخت سفالی حاوی نامه های سلطنتی و همچنین اشیای برنزی و تسلیحات آهنی همچون یک سرنیزه بزرگ کشف شدند از میان سایر اشیای مکشوفه می توان به مهرهای استوانه ای یک ریتون به شکل سر آهو و استخوانهای خاتم کاری شده اشاره نمود ورود به قسمت پایینی قلعه از طریق دروازه ای که در کنار یک برج قرار گرفته، میسر می باشد.در دشتی که در پایین قلعه واقع شده خانه های شخصی و برخی ساختمانهای عمومی مشاهده گردید. کارگران و بردگان در کلبه ها و خانه های محقر زندگی میکرده اند با گسترده تر شدن سکونتگاه ها اصطبل های بیشتری ساخته شده بود؛ یک اصطبل روباز هم ساخته شده بود که شرقی ترین سازه قلعه محسوب میشود در شمال قلعه، دومین دروازه و همچنین یک اصطبل دیگر ساخته شده بود. یک مسير پلکانی که دارای استحکامات نظامی بوده از این دروازه مستقیماً به قسمت های بالایی قلعه راه داشته است.

پایان قلعه بسطام

پایان این قلعه بایستی به صورت ناگهانی در فصل پاییز اتفاق افتاده باشد؛ زمانی که تمامی انبارها پر بوده ان د از آنجایی که هیچ آثاری از قربانیان یک فاجعه احتمالی مشاهده نمی شود به احتمال زیاد قلعه مزبور پس از یک محاصره کوتاه مدت به اشغال در آمده و ساکنان آن از سوی اشغالگران به بیرون رانده شده اند. تمامی ساختمانها مورد غارت قرار گرفته و سپس به آتش کشیده شده است. شاید شکل برخی پیکانهای کشف شده در لایه مربوط به تخریب قلعه و نیز در بیرون دیوارهای استحکامات نظامی که به پیکان های سکایی معروفند بتوانند ماهیت متجاوزان را آشکار سازند، با این حال برای تأیید این نظر هنوز تحقیقات بیشتری لازم است. این مکان به طور کامل مترو که نگردید شواهدی در دست است که متجاوزان برای مدتی در این قلعه اشغال شده سکونت گزیده اند. در دوره مادها یا در اوائل دوران هخامنشیان ناحیه کوچکی در مجاورت محل مشهور به هالنبائو (تالار ستون دار) در نزدیکی دروازه شمالی برای یک دوره کوتاه مورد اسکان قرار گرفته است همچون بسیاری از مکانهای دیگر این منطقه بسطام نیز در قرون وسطی مورد سکونت قرار گرفت و استحکامات نظامی در آن به وجود آمد از سکه ها و ظروف سفالی لعاب دار متعلق به قرون وسطی چنین بر می آید که به احتمال قوی ساکنان مزبور ارمنی ها بوده اند. پس از آن دیگر قلعه به کلی مترو که گردید و تنها یک روستای کوچک در نزدیکی رودخانه تا روزگاران جدید باقی ماند.