ترک ستیزی روس و تقلید ایرانشهری

تقلید روش های تورک ستیزی روسیه توسط عوامل ایرانشهری

معاون اداره ارشاد اسلامی آزربایجان شرقی اظهار کرد: معیار و مبنای صدور مجوز برای کتب تورکی، توجه به زبان تورکی اصیل آزربایجانی است و با توجه به لهجه‌های مختلف تورکی و نظر به اینکه این زبان در کشورهای مختلف همسایه با چالش تغییرات مکرر الفبا و برخی عوامل دیگر همراه بوده است، شاخص اصلی در رسم‌الخط و اصطلاحات مورداستفاده در کتب تورکی، «ترکی اصیل آزربایجان ایران و لهجه تاریخی تبریز» است.

وزارت ارشاد با اختراع زبان «تورکی قفقازی» و «آذری ایرانی» که در آن زبان معیار زبان استفاده‌شده در صداوسیما است، درخواست مجوز اکثر کتاب‌های تورکی را رد می‌کند. علاوه بر این کلمات همچون «آزربایجان»، «قاراباغ» و... شدیداً سانسور شده و به‌جای آن توصیه می‌شود از «اران» استفاده شود

روسها که از دوره تزاری، مطالعه بر روی لهجه، گویش، زبان و فرهنگ و قومیت و طوایف ترک را (که رقیب و دشمن خود می‌پنداشتند و در مناطق وسیعی از قفقاز تا ولگا و سیبریه، گسترده بودند) شروع کرده بودند، در نهایت وقتی دیدند نمی‌توانند زبان این همه جمعیت ترک را نادیده بگیرند و ممنوع سازند در دوره شوروی تصمیم گرفتند با هدف «تفرقه بیانداز، حکومت کن» زبان و‌ الفبا و ملیت مشترک تُرکی را، به دهها زبان و الفبا و ملیت مختلف و گاه متضاد تبدیل کنند و اتحاد تُرکها را، که مهمترین شاخصه آن زبان مشترک بود، از بین ببرند.

در نتیجه این سیاست ضدانسانی و ضدفرهنگی روسها بر علیه تُرکها در طول ۷۰ سال سلطه کمونیسم، که نام لهجه و گویش و مناطق و طوایف مختلف تُرک، جایگزین زبان و هویت و ملیت مشترک شد. به طوریکه لهجه‌های مختلف زبان ترکی که هر کدام به یک زبان مستقل تبدیل شده ‌بودند آنقدر از یکدیگر فاصله گرفتند که حتی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم تُرکهای این اتحادیه مجبور بودند برای ایجاد ارتباط با یکدیگر از زبان روسی استفاده نمایند.

و در مقابل با این که جمعیت روسها بیشتر و جغرافیایشان هم گسترده‌تر بود ولی همه آنها یک ملت (روس) به شمار می‌رفتند و یک زبان (روسی) و یک الفبا (کیریل روسی) داشتند.

در ایران هم تا انقلاب اسلامی سیاست انکار زبان تُرکی و ادعای تُرک‌نبودن تُرکها! (آذری‌زبان‌ و تابع فارسهابودن) تبلیغ می‌شد که همین سیاست تا چند سال پیش رایج بود؛ ولی در سایه بیداری ملی و فرهنگی تُرکها در ایران و مبارزه با این پدیده مبارک فرهنگی، سیاستگذاران فرهنگی می‌خواهند شکل کاریکاتورگونه سیاست زبانی روسها علیه تُرکها را در ایران اجرا کنند.

آنها می‌دانند که دیگر نمی‌توانند به جوانان و توده‌های آگاه تُرک بقبولانند که شما تُرک نیستید و زبانتان آذری است. پس برای مبارزه با این بیداری و به خواب‌بردن دوباره آنها باید به جای یک زبان استاندارد و معیار تُرکی، دهها زبان مختلف را (که از لهجه‌های مختلف ترکی در سراسر ایران ساخته می‌شوند) جایگزین زبان مشترک تُرکی کنند و اگر روزی مجبور به شناسایی رسمی زبان ترکی و آموزش به آن در مدارس و دانشگاهها شدند، برای هر یک از شهرها و استانها و یا طوایف تُرک، به جای یک زبان مشترک (همانند فارسی)، از دهها زبان و گویش مختلف و متناقض استفاده کنند. به طوری که بعد از سالها تحصیل به لهجه‌ها و گویشهای تُرکی مختص مناطق و استانها و ایلات، تُرکهای ماکو برای ارتباط با تُرکهای سمیرم و تُرکان گچساران با تُرکهای درگز نتوانند از زبان مشترک تُرکی استفاده کنند و مجبور باشند زبان فارسی را به کار ببرند و در این صورت زبان فارسی نه به عنوان زبان میانجی و ارتباط بین قومیتهای مختلف (که هیچ کس مشکلی با آن ندارد) بلکه تنها زبان ارتباط بین تُرکها درآید.

آیا ستمی به این بزرگی اعم از ممنوعیت آموزش به زبان دهها میلیون تبعه یک کشور و یا ممنوعیت نامگذاری کودکان به زبان مادری، اختصاص تمام شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی سراسری و انتشار تمام روزنامه‌ها و مجلات و‌ نشریات سراسری فقط به زبان فارسی، یا تغییر نام ترکی روستاها و شهرها و کوهها و رودها و و یا مجوز ندادن به چاپ کتب با هزینه خود اشخاص به علت استفاده از زبان معیار و استاندارد تُرکی و... در بین ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی و ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد دیده می‌شود؟!

ارتباط ترکان و سومریان

ارتباط ترکان و سومریان (ساچی قاراها)

از سالها پیش با کشف برخی لغات ترکی در الواح سومری بحث ارتباط ترکان و سومریان در محافل مختلف تاریخی-علمی و متعاقبا محافل ملی گرایانه در کشورها و ملل ترک زبان بالا گرفت. این ادعا ابتدا توسط باستان شناسان اروپایی مطرح و سپس توسط مورخان، زبانشناسان و سیاستمداران ترک پی گرفته شد برخی از این شخصیتها ادعای خود را پس گرفتند و برخی روز به روز بیشتر بر آن پا فشاری کردند. و این کشمکش تا امروز ادامه دارد. اما مسئله بسیار ظریف و مهمی که باید به آن توجه داشت این است که به طرز عجیبی حقیقت شگرف وجود لغات ترکی در الواح سومری به حاشیه برده شده و تا به امروز اغلب کشمکشها حول محور ترک بودن یا نبودن سومریان چرخیده است که به نظر من آنقدر که کشف این لغات اهمیت دارد ترک بودن یا نبودن سومریان اهمیت ندارد و در حقیقت به نظر میرسد اینجا هم محققان و تاریخ شناسان مغرض و دشمنان تاریخی ترکان با طرح مسئله ای حاشیه ای ترک بودن یا نبودن سومریان که احتمالا هیچوقت صحت و سقم آن به طور کامل حل و فصل نشود سعی کرده اند روی حقیقت بزرگ کشف لغات ترکی در الواح سومری را بپوشانند یا آن را به حاشیه ببرند. "عثمان ندیم تونا" کتاب کوچکی با عنوان ارتباطات ترکی و سومری دارد که توسط انتشارات فرهنگستان زبان ترکی منتشر شده است وی در این کتاب(160)کلمه از میان متون و الوح باقی مانده از تمدن سومری را بیرون کشیده که ریشه و حتی صورت ترکی دارند وی در ادامه میگوید حتی اگر در ترکی بودن ریشه برخی از این کلمات هم تردید داشته باشیم بطور قطع بخش اعظمی از کلماتی که در این کتاب آمده ترکی هستند. عثمان ندیم تونا در کتاب خود ادعایی مبنی بر ترک بودن سومریان ندارد لیکن همین وجود کلمات ترکی در زبان سومری موید یک مسئله بسیار مهم یعنی قدمت حضور ترکان درفلات ایران است. کشف این کلمات ترکی در الواح سومری حضور ترکان در آذربایجان کنونی را به عنوان همسایگان شمالی این تمدن تایید و قدمت حضور ترکان در اینجا را حداقل به(5000سال) قبل یعنی (2500سال) پیش از ورود اقوام به اصطلاح آریایی به این منطقه برمیگرداند. اگر به نقشه تمدن سومر دقت کنیم می بینیم که این تمدن تقریبا از جنوب آذربایجان کنونی آغاز و تا سواحل خوزستان در امتداد مرز میان ایران و عراق امروزی گستردگی دارد و بطور قطع آذربایجان و سومر همسایه هم بوده اند‌ یه طور مسلم و به زبان ساده آنچه از نظر علمی به اثبات رسیده این است که درحدود (5000) سال پیش در حدود جنوب آذربایجان تمدن شگرفی که به نظر بسیاری از باستانشاسان و تاریخدانان حتی از تمد مصر هم پیشرفته تر و مرموزتر بوده است شکل میگیرد که امروزه در کاوشها و بازخوانی و رمزگشایی الواح و آثار بجا مانده از آن تمدن حدود (160) کلمه بطور قطع ترکی به دست آمده است. و وجود این کلمات ترکی بطور قطع موید حضور اقوام ترک زبان در همسایگی این تمدن میباشد. و با وجود چسبیدگی تقریبی جنوب اذربایجان ترک نشین کنونی مخصوصا در تقشه ای که خانم ماری_ویت ارائه میدهد به شمال این تمدن میتوان بر این نکته صحه گذاشت که مردمان ساکن آذربایجان کنونی از(5000)سال پیش ترک تبار و ترک زبان بوده اند. و همچنین انقدر متمدن بوده اند و زبانشان آنقدر قدرتمند بوده که توانسته اند به همسایه جنوبی خود با آن عظمت و شکوه لغاتی قرض بدهند. طبیعی ست که اگر حضوز (500)ساله زبان ترکی در آذربایجان کنونی را نپذیریم با توجه به موقعیت مکانی تمدن سومر تنها این فرضیه باقی میماند که احتمالا این کلمات از شرق دور بال درآورده و همچون مرغان مهاجر بال زنان خود را به تمدن سومر رسانده و در همانجا از آسمان در زبان سومری فرود آمده اند.
باری هرچند که میدانیم تعداد آن کلمات ترکی که جناب عثمان ندیم در کتابش از الواح سومری ذکر نموده بعدها بسیار افزایش یافتند و هر چند که میدانیم همین جناب دکتر آغ بایراق خودمان در تلاشی در خور تحسین و چندین ساله بیش از(5000)واژه ترکی را در آن الواح کشف نموده اند که این در علم زبانشناسی عملا معادل همزبانی است لیکن با همین عیار به تایید جهانی رسیده (160کلمه) ای هم موید وجود اقوام ترک زبان در همسایگی آن تمدن پنج هزار ساله میباشد و هیچ نیازی به اثبات اینکه آیا سومریان ترک زبان بوده اند و یا نیاکان ترکان امروزی میباشند یا نه نیست. و به نظر میرسد بازیگران جهانی جعل تاریخ مسئله انحرافی ترک بودن یا نبودن سومریان را برای کمرنگ شدن حقیقت وجود اقوام ترک تبار در همسایگی این تمدن و قدمت حداقل پنج هزار ساله ترکان در این سرزمین مطرح نموده اند.

جعل نقشه محمود کاشغری

نقشه اصلی و جعلی محمود کاشغری

همانطور که در تصاویر مربوط به نقشه های جعلی و اصل می بینید کاشغری سرزمین قدیم آذربایجان را هرگز "آذرآبادگان" ننوشته است و همانطور که در نقشه اصلی میبینید جاعلان کلمه آذربادگان/آذربایگان را تحریف و جعل کرده اند و به دلیل اینکه در نقشه اصلی نقطه حرف "ب" نیز وجود ندارد که احتمالا همان "یای" بوده است. جاعلان هم به دلخواه خود نقطه ای به آن افزوده اند و هم یک "الف" هم در میان اسم که هرگز وجود ندارد قرار داده اند تا کلمه را فارسی کنند.

محمود كاشغري بنيانگذار مكتب توركولوژي، زبانشناس، محقق و گردآورنده کامل‌ترین فرهنگ لغت تُرکی، کتاب ارزشمند "دیوان لغات الترک" می‌باشد. که در سال 462 هجري قمري مطابق با 1072 ميلادي در قرقیزستان و حوالی ساحل دریاچه ایسیک گول در شهر کوچک بارسغان ديده به جهان گشود، وی به زبانهای های عربي و فارسی نیز تسلط کامل داشت.

يونسكو سال ٢٠٠٨ را به پيشنهاد وزارت فرهنگ تركيه به نام محمود كاشغري زبانشناس مشهور ترك (اصلا از تركان اويغورستان- تركستان شرقي) نامگذاري كرده است. سال ۲۰۰۸ دقيقا مصادف با هزارمين سال تولد اين شخصيت مشهور تاريخي است كه جزو يكي از پيشرو هاي رشته زبان شناسي و دايره المعارف و لغت نامه نويسي است.

کتیبه خشایار شاه در تورکیه

کتیبه خشایار شاه در وان ترکیه

اسفندد ماه باستانشناسان اعلام کردند کتیبه سفالی از داریوش در اورشلیم کشف شده است
تمام رسانه های میلیونی با آب و تاب این خبر را پوشش دادند و هخامنش پرستان با هیجان و شور از عظمت امپراطوری هخامنشی داد سخن راندند
تردیدها از همان ابتدا اوج گرفت تا جایی که چند روز بعد اداره باستان شناسی اسرائیل اعلام کرد کتیبه جعلی است. مساله این بود که یک استاد که هرگز از او نامی برده نشد یکسال قبل آن کتیبه را روی سفالی قدیمی برای دانشجویانش نوشته و در یک سایت باستانی انداخته بود تا سال بعد یک رهگذر آن را یافته و تاریخ سازی جدیدی شروع کنند مثل تکه هایی که قبلا در چند کشور انداخته بودند.
این کار شبیه روشن کردن آتش چهارشنبه سوری توسط مدیر یک پمپ بنزین با ادعای سهل انگاری بود که روش تاریخ سازی آنها را برملا می کرد.
اصالت کتیبه خشایارشاه در شهر وان نیز همینگونه از چند جهت زیر سوال است:
بنده خودم سه بار قلعه وان را بازدید کرده و یکبار آن همراه با سی متخصص از سی کشور جهان در کنفرانس تورکولوژی دانشگاه وان بود که بعنوان نماینده از ایران دعوت شده بودم.
اگر شما بالای قلعه وان بروید، در جنوب قلعه پرتگاهی مشرف به دریاچه وان است که از آن بالا گاومیش ها اندازه یک مورچه دیده می شوند و آقای خشایارشاه بنا به دلیلی نامعقول تصمیم گرفته کتیبه را در وسط آن پرتگاه و مخفیانه دور از چشم مردم بنویسد.
کتیبه ها جلوی چشم و دامنه کوه سر راهها نوشته می شوند نه جایی که کسی نتواند آنها را ملاحظه کند.
دوم: تا سال( ۱۳۸۶) هیچ باستانشناسی کتیبه را کشف نکرده بود و دو نفر انسان بی نام و نشان گردشگر به نام خانم و آقای قیدی با ماموریتی از یک نهاد در ایران آن را کشف می کنند.
سوم: تیز بودن خط و نوکنده بودن کتیبه (حداکثر دویست سال) در تصاویر معلوم است.
چهارم: رد اسید چون رد اسیدهایی که در کتیبه بیستون وجود دارد در کتیبه مشخص است.
پنجم: در کتیبه نوشته شده پدرم داریوش کتیبه را صاف کرد و ننوشت تا من نوشتم( واقعا ما را چقدر ساده لوح فرض می کنند؟)
ششم: ترکیه به جهت سیاست رونق گردشگری از بین هزاران ستون یکی دو ستون بی نام و نشان یونانی را به اسم -احتمالا پرس باشد- جا میزند تا مهم ترین منبع درآمد خود را حفظ کند و در این مورد سکوت می کند.
هفتم: کتیبه های هخامنشی جز تخت جمشید و بیستون هیچ جای دنیا و ایران وجود ندارند و اگر به خاطر یک کتیبه مشکوک تصور کنیم که کل کشور ترکیه متعلق به ایران بوده، اتفاقا به واسطه هفتاد کتیبه اورارتویی ترکیه می تواند همین ادعا را بکند و یونان و مغولستان و حتی افغانستان...
منبع: پیج شخصی رحیم آکبایراق پژوهشکر گرانقدر آزربایجان