كتاب«دده قورقود» از آثار كلاسیك جهان به شمار می رود. این كتاب شاملِ یك مقدمه و دوازده قصّة حماسی است، و با اینكه حماسة ملی تركان محسوب میشود، تنها به تُركان تعلق ندارد، بلكه همانند كتابهایی چون «ایلیاد»، «ادیسه»، «دُنكیشوت»، «مهاباراتا»، «كمدیالهی»، «هاملت» و... متعلق به همة جهانیان است. دانشمندان و شرق شناسانی چون«دیتس» و «بارتلد»، اوقات بسیاری را برای پژوهش و تحقیق دربارة این اثر صرف كرده اند، و نویسندگان همچون یاشار كمالدر تركیه و انار و مولود سلیمالی در جمهوری آذربایجان، با الهام از اینقصّه های حماسی، آثار ارزشمندی پدید آورده اند. این كتاب، یكی از شاهكارهای «قصّه های حماسی» جهان است، و تاكنون پژوهشگران غربی، تُرك، روسی، آذربایجان و ایرانیو... دربارة ارزشهای گوناگون اساطیری، ادبی، تاریخی، لغوی و... این كتاب، مقالات ارزشمندی نگاشته اند.تاكنون دو نسخة اصیل و كهن از كتابِ «دده قورقود» و تاریخچة آداب و رسوم «اوغوزها» بدست آمده است.نخستین نسخه كه در كتابخانة «درسدن» یافت شده، از یك دیباچه و دوازده داستان تشكیل شده است. دومین نسخة ناقص،كه در كتابخانة «واتیكان» موجود بوده، مُتضمّن شش داستان است. شایان ذكر است كه، قصّه های این نسخه، تنها در برخی از كلمه ها و جمله ها، تفاوتهایی جزئی با نسخة دیگر دارد؛ و از نظر انشا، هماهنگی متن و استواری كلام، همانند نسخة پیشین است.تقریباً تمامی پژوهشهایی كه دربارة این كتاب به عمل آمده، از روی نسخة درسد نبوده است. برخی از محققان، از جمله «دیتس»، مستشرق آلمانی، و «بارتولد»، شرق شناس روس، تحقیقات ارزنده ای دربارة كتاب«دده قورقود» انجام داده اند. در سالو برای نخستین بار، ادیب معاصر ترك، «كیلیسلی رفعت» در راه چاپ این اثر پیش قدم شد، و با استفاده از كپی ای از روی نسخة كتابخانة درسدن، آن را با الفبای عربی منتشر كرد.پس از وی، دده قورقود شناس صاحب نام ترك، «اورهان شایق گوگیای»، به تحقیق و تتّبع دربارة این كتاب پرداخت، و آن را با حروف لاتین چاپ كرد. بعد در سال، «محرّمارگین» توانست با تطبیق نسخه های موجود، متنی انتقادی و علمی از آن پدید آورد...قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی می باشد. شخصیت دده قورقود که کتاب به نام او نامیده شده را یک پیر فرزانه، غیبگو، طالع شناس، و اوزان (قابل مقایسه با عاشیقهای امروزین) و روحانی غز دانسته اند. واژه دده به معنی «بابابزرگ» است. اینکه آیا دده قورقود شخصیتی راستین بوده یا داستانی، قابل اثبات یا رد نیست. گوری وجود دارد که به باور مردم، محل خاکسپاری دده قورقود افسانه ای است. در باور ایشان دده قورقود در سن ۳۰۰ سالگی درگذشت. این گور در نزدیکی شهری که به نام او قورقود نامیده شده قرار دارد. این شهر در مسیر راه آهن کازالینسک به قیزیل اوردا در قزاقستان و در ۱۵۰ مایلی خاور دریاچه آرال قرار دارد.کتاب دده قورقود به زبانها مختلف ترجمه شده است. اولین ترجمه دده قورقود به زبان آلمانی در سال ۱۸۱۵ از روی نسخه کتابخانه درسدن در آلمان بود. دست نویس دیگر این کتاب در واتیکان است.غیر از ترجمه های آلمانی.روسی.ایتالیایی چندین ترجمه دیگر نیز به سایر زبانهای اروپایی واسیایی صورت گرفته از جمله انها دو ترجمه به زبان انگلیسی را میتوان نام برد که اولی در انگلستان و دومی در امریکا انجام یافته است. از ترجمه کنندگان میتوان به ترجمه دیگر از یواخیم هاین به زبان المانی که درسال ۱۹۵۸ درشهر زوریخ و چاپ به زبان روسی در سال۱۹۶۲به وسیله بارتولد وانتشار توسط ویکتورژیرمونسکی در مسکو اشاره کرد. متن کامل کتاب هم که با ارسم خط اصلی ان بر اساس نسخه کتابخانه برلین در سال۱۹۱۶ از سوی کیلیسلس رفعت محقق کشور ترکیه که تلاش پیگیری در نشر متون زبان ترکی داشته در شهر استامبول به چاپ رسید. او واژه ها و عباراتی که نامفهوم ومغلوب بوده تصحیح کرده است با این وجود برخی واژها و مفاهیم نامشکوف مانده که در برابر انها عبارت مفهوم نشد درج گردیدهاست.جشن یونسکو هرچند در سال ۱۹۹۸ کتاب دده قورقود از طرف جمهوری آذربایجان و سازمان یونسکو نامزد و در سال ۲۰۰۰ «هزارو سیصدومین سالگرد نوشته شدن حماسه آذربایجانی دده قورقود» جشن گرفته شد.از سال ۱۹۵۶ یونسکو برای بزرگداشت و شناساندن وقایع تاریخی و شخصیتهای برجسته کشورهای عضو برای جهانیان جشنهایی را ترتیب میدهد.در سال ۱۹۹۹ نیز بانک ملی آذربایجان سکه های یادبود طلا و نقره به مناسبت سال دده قورقود ضرب کرد.داستانها به نثر و نظم نوشته شده است و در خلال آنها انواع مختلف آثار ادبی شفاهی مانند بایاتی، نغمه، ضرب المثل و حتی مرثیه دیده میشود. هر کدام از داستانها درباره دلاوریها و ماجراهای دل انگیز یکی از قهرمانها است. معهذا هر 12 داستان با یکدیگر نیز ارتباط دارند. در این داستانها جسارت و مردانگی و قهرمانی ها و عادات و معیشت و عقاید ترکان اغوز شرح داده شده و وطن خواهی و مهمان دوستی و محبت مادر و فرزند و حرمت زنان و خصلتهای انسانی ستوده شده است. داستانها از قسمتهای منثور و منظوم تشکیل شده و نثر داستانها ساده و به زبان مردم است. اشعار داستانها در حدود دو هزار بیت است و سی در صد کتاب را تشکیل میدهد. این اشعار را اوزانها (شعرای خلق که امروز به آنها عاشیق میگویند)سروده و همراه ساز آنها (قوپوز) با آهنگهای آذربایجانی خوانده میشود. دو قسمت نثر و شعر داستانها به دنبال یکدیگر میایند.این داستانها مانند آئینه ای تمام نما فرهنگ عامیانه یا فولکلور این اقوام را در طول تاریخ نشان میدهد.مقدمه کتاب بعدا و به قلم گردآورنده داستانها نوشته شده و نثر آن با متن داستانها متفاوت است. نویسنده کتاب و تاریخ آن معلوم نیست.ظاهرا کتاب در نیمه دوم قرن 15 تدوین شده است، ولی تاریخ و وقایع داستانها قدیم تر است.از نظر خصوصیات زبانی مربوط به زمانی است که هنوز ترکی آذربایجانی از ترکی آناطولی جدا نشده بود. یعنی، همانطور که در مقدمه کتاب ذکر شده به لهجه اغوز نوشته شده است (کتاب دده قورقود علی السان طایفۀ اغوزان)معهذا بیشتر ویژگیهای ترکی آذری در مرحله تشکیل را در خود حفظ کرده است.اسامی جاهائیکه بعنوان محل وقوع حوادث و داستانها آمده (گنجه،بزدعه،قلعه الینجه،گویجه گولی یا دریاچه گویجه،درشام و دربند) مربوط به آذربایجان است ولی از شهرهای شرقی آناطولی (طرابزون،بایبورد و ماردین) هم بنام شهرهای همسایه کافر یاد شده که میتواند درباره تاریخ وقوع حوادث نیز اطلاعات تقریبی به ما بدهد.با این ترتیب این وقایع مربوط به زمانی است که هنوز این شهرها از طرف ترکان سلجوقی (اغوزها) فتح نشده و سکنه شان بدین اسلام درنیامده بودند،یعنی قرن 12 میلادی و یاقبل از آن. به نظر پروفسور بارتولد مستشرق معروف روسی که عمری را در تحقیق دده قورقود گذرانیده و همچنین پروفسور م.ارگین استاد ادبیات ترکی دانشگاه استانبول ،حوادث اصلی داستانها در آذربایجان رخ داده است.در ایران سهند(ب.قراچورلو)شاعر فقید آذربایجان داستانها را به شعر سروده و قسمت اول آن را علی رغم ممنوعیت رژیم پهلوی در دوجلد بنام سازیمین سوزو (سخن ساز من)چاپ کرده است.بعد از انقلاب کتاب دده قورقود با املاء امروزی از طرف دکتر م.ع.فرزانه چاپ شده و در مجله وارلیق نیز اینجناب دو مقاله درباره دده قورقود نوشته ام.(دکتر جواد هیئت، ادبیات شفاهی خلق آذربایجان،وارلیق،تابستان 1360)ترجمه فارسی دده قورقود نیز از ترجمه های انگلیسی و امریکایی به نام های بابا قورقود و حماسه دده قورقود چاپ شده است(بابا قورقود ،جفریل ویس،ترجمه فریبا عزب دفتری و محمد حریری اکبری،نشر ابن سینا،تبریز 1355) و (انار،حماسه دده قورقود ، ترجمه ابراهیم دارابی ،نشر نوپا،تهران،1355)دده قورقود که این کتاب به نام اوست و در همه داستان ها حاضر بوده و در اخر هر داستان وارد صحنه میشود و داستان را با سخنان نغز و پند آمیز خود به پایان میرساند یکی از اوزان ها و در عین حال ریش سفید و دانا و مصلحت اندیش قبیله اغوز است.دیتس ، دانشمند آلمانی ، ترجمه داستان تپه گوز (هیولای یک چشم)را به آلمانی منتشر ساخته و آن را با اودیسه هومر مقایسه کرده و نظر داده است که هومر در سرودن اودیسه از این داستان کهن که بعدها در بخشی از کتاب دده قورقود جای گرفته بهره جسته یا دست کم از مضمون آن باخبر بوده است.در داستانهای دده قورقود زنان منزلتی بالا و هم طراز با مردان دارند.در این داستانها خانواده تک زوجی(مونوگام) است و یکی از راه و رسم انتخاب همسر هماورد بودن دختر و پسر در اسب سواری و تیر اندازی و و شمشیر زنی و کشتی و جنگاوری است.از نظر دستوری دده قورقود در حدود 90 درصد با زبان معاصر آذری مطابقت مینماید.در ضمایر و قیود و حروف ربط در طول هشتصد سال سیر تکاملی ،بعضی تغییرات پدید آمده است،بعضیها متروک و بعضیها هم هنوز عینا بکار میرود.مثلا "بن" به "من" ،"قانقو" به "هانگی"، قاچان به "هاچان"،"اول" و "شول" به "او" (اغلب این واژه ها تا اواخر قرن 18 نیز در آثار شعرا بکار میرفت.) "بیرله" به "ایله"، "کیبی" به "کیمی" و "آوه ت" تبدیل به بلی (عربی) شده است.از نظر لغوی نیز کما وبیش تفاوت هایی با زبان معاصر در آن دیده میشود. لغات خارجی هم بسیار کم دارد مثلا در تمام کتاب 350 کلمه عربی و 136 کلمه فارسی هست که اغلب اصطلاحهای مذهبی و جنگی است.کلمات ترکی یا عینا در زبان امروزی بکار میرود ،یا تغییراتی در آنها رخ داده، و یا اینکه بکلی متروک شده اند.در دده قورقود کلمات مترادف زیاد، و اغلب با هم بکار رفته است. در بعضی جاها کلمات مترادف هر دو ترکی ولی مربوط به لهجه های مختلف است.مانند"ائت،قیل=بکن"و"دئه،سؤیله ،آییت ،دگیل=بگو" "اسن، ساغ=سالم"،"قیزیل ،آلتون=طلا" و "گئتمک، وارماق=رفتن" و "ییگیت ،آلپ ،جلاسون ،آره ن ،اؤوره ن= قهرمان"، "یاقشی، یاخشی ،ائیو،ییک=خوب "و" توی، دوگون = عروسی" و نظایر اینها. در برخی موارد یکی از کلمات مترادف ترکی و دیگری عربی یا فارسی است که با هم بکار رفته اند مانند: آغیر و عزیز،یازی و یابان، اوچماق و بهشت، ایاق و صراحی ،ساواش و جنگ ،تانری و الله، و نظایر اینها.این قبیل کلمات نشان میدهد که اولا زبان دده قورقود زبان خالص قبیله اغوز نیست بلکه امیخته ای از زبانهای قبایل اغوز و قبچاق و ترکان شرقی است،یعنی زبان ترکی آذری در مرحله تشکیل است و بکار بردن کلمات عربی و فارسی با کلمات مترادف ترکی نشانگر آن است که در این دوره کلمات عربی و فارسی تازه وارد زبان مردم شده و هنوز برای همه قابل فهم نبوده و لذا همراه با کلمات هم معنای ترکی بکار رفته است. این قبیل کلمات که بیشتر از راه نفوذ دولتی و مذهبی و عرفان و ادبیات وارد ترکی شده بعد از مدتها جای کلمات ترکی را گرفته و در دوره های بعدی مستقلا بکار رفته است
دانلود کتاب دده قورقود برای اندروید

لینک دانلود:

دانلود رایگان از بازار:

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جایگاه زن در کتاب دده قورقود و مقایسه ای کوچک با شاهنامه فردوسی
جایگاه زن و معیار های ازدواج در کتاب دده قورقود:
در داستان « دده قورقود » در دو جا از قصد ازدواج دو مرد با دو دختر سخن به میان آمده که در هر دو مورد نیز معیار انتخاب همسر توسط مردان نه زیبایی و نه سایر ظرافت های زنانه بوده بلکه پهلوانی و جنگاوری معیار انتخاب مردان بوده که این نحوهء نگرش بسیار ارزشمند نیاکان ما به شخصیت زن را نشان می دهد. زیرا در این نگرش به هیچ وجه هوسرانی و شهوت دخالت ندارد. و این نشان دهنده ارج و منزلت بالای زنان ما بوده است.
در ششمین داستان از داستان های دوازده گانه دده قورقودد "داستان قانلی قوجااوغلو" میخوانیم شخصیتی بنام «قانتورالی» وقتی پدرش از اومیخواهد ازدواج کند قانتورالی خصوصیات همسر دلخواهش را برای پدر این چنین بیان می کند.
من یئریمدن دورمادان او دورموش اولسون
(از جای خود بلند شود قبل از آن که من بلند شوم)
من قاراجیق آتیما مینمه دن او مینمیش اولسون
(به اسب خود سوار شود قبل از ان که من سوار شوم)
من قانلی کافیر ائلینه گئتمه میش او گئدیب منه باش گتیرمیش اولسون
(سر دشمنان را برای من بیاورد قبل از ان که من وارد زمین دشمنان شوم)
در داستان پسر بای بورا " بامسی بیره ک"، بانی چیچک که از زنان مشهور و قهرمان کتاب ده ده قورقود به شمار می آید، هنگام مواجهه با درخواست ازدواج از سوی "بامسی بیره ک" شرایطی را در پیش پای او می گذارد که اگر در مسابقه ی اسب سواری و کشتی با من برنده شوی با تو عقد ازدواج می بندم.
در شاهنامه توصيف زن زيبا كه لياقت و شايستگي زوج بودن براي پهلوانان را داشته باشد اين چنين آمده است:
ز سر تا به پایش به كردار عاج به رخ چون بهشت و به بالا چو عاج
رخانش چو گلنار و لب ناردان ز سيمين برش رسته دو نار دان
همسر بعنوان وفادارترین شخص در داستانهای دده قورقود:
در داستانهای دده قورقود وفادارترین شخص به مرد همسر وی می باشد. این موضوع بخصوص درداستانهای دهم و پنجم کتاب به عینه دیده میشود. در داستان پنجم ( دوخا قوجا اوغلو ده لی دومرول داستانی) تجلی وفاداری و خلوص عشق زن نسبت به قهرمان زندگی خود به زیباترین نحو بیان شده است عزراییل که به قبض روح "ده لی دومرول" می آید با تضرّع و ناله ی او روبرو می شود سرانجام عزراییل با فرمان خدا جانش را به او باز می گرداند به شرطی که جان کس دیگری را از خویشان خود بدهد. پدر و مادرش هر دو از دادن جان به جای فرزند سر باز می زنند او در نهایت یاس، رازش را با همسرش در میان می گذارد و همسرش با صدق دل، کما ل وفاداری خود را در پیمان زنا شویی و دوستی به اثبات می رساند و روی به درگاه خدا نهاده می گوید:
(ای خدایی که از هر باشکوهی،باشکوهتری)"اوجالاردان اوجاسان سن
کیمسه بیلمز نیجه سن سن(هیچ کس نمی داندکه چگونه هستی)
جان آلیرسان بیر یرده آل (اگر جان میستانی)
ایکیمیزین جانیمیزی (جان هر دومان را بستان)
جان آلمیرسان باغیشلیرسان( و اگرزندگی می بخشی)
بیر باغیشلا ایکیمیزی (زندگی را برای هر دومان ببخش)
عشق و وفای یک زن ناگهان بر قهر و غضب خداوند غلبه می کند خداوند با مشاهده ی این فداکاری صد و چهل سال عمر به ایشان "زن و شوهر" عطا می کند.
همانطور که می دانیم ایثار جان کار هر کسی نیست و تنها کسانی می توانند از عهده آن برآیند که از هر لحاظ به بالاترین درجات انسانی نائل شده باشند. نسبت دادن این ویژگی به زن دراینجا نشانگر نگرش بسیار والای کتاب دده قورقود به زن است .
دراین کتاب زن و مرد دارای حقوق برابر هستند. و عدم تعدد زوجها (چند همسری) یک شاهد گویا دراین داستانها است مرد به هیچ عنوان دو همسر نمی تواند اختیار کند. به عنوان نمونه در داستان سوم زمانی که دختر یکی از سران دشمن عاشق یکی ازجوانان قوم اوغوز می شود به او پیشنهاد می دهد که درمقابل آزاد کردن جانش با وی ازدواج کند. پهلوان اوغوز با علم به این که قسم دروغ انسان را نفرین کرده و باعث مرگ زودرس می شود درظاهر برای رهایی خویش پیشنهاد دختر را می پذیرد. اما پس از رهایی پیش دلداده اش باز می گردد و علیرغم اینکه به بد یمنی قسم دروغ اعتقاد دارد مرگ زودرس و نفرین را به خیانت به همسر خویش ترجیح میدهد
در شاهنامه موارد متعدّدي است كه از زبان اشخاص داستان، زن از سوي مرد تحقير مي شود سياووش وقتي كه با دستور پدر به شبستان سودابه مي رود مي گويد:
چه آموزم اندر شبستان شاه به دانش زنان كي نمايند راه؟
در داستان رستم و اسفنديار كه اسفنديار فرزندان خود مهر نوش و نوش آذر را به جنگ در زابلستان مي برد مادر با اسفنديار مخالفت مي كند و اسفنديار در جواب مي گويد:
چو با زن پس پرده باشد جوان بماند منش پست و تيره روان
جایگاه فرزند دختر و پسر در داستان های دده قورقود:
در سومین داستان کتاب دده قورقود می بینیم که داشتن فرزند دختر و پسر هردو گرامی داشته می شوند و هیچ کدام نسبت به دیگری برتری پیدا نمی کند.پدری که دختر ندارد هماندد مردی که فرزند پسر ندارد برای رسیدن به خواسته قلبی خویش مورد دعای جوان مردان ایل قرار می گیرد.
در داستان پسر بای بورا (بامسی بیره ک سومین داستان از کتاب دده قورقود)می خوانیم که "بای بورا"به خاطر نداشتن پسر، آه و ناله اش به آسمان بلند می شود تا این که سران قبیله به درگاه خداوند دست دعا بلند می کنند تا خداوند پسری به "بای بورا" بدهد در این هنگام "بای بیجان" یکی دیگر از سران قبیله از مردم می خواهد که از خداوند تعالی دختری را برای او بخواهند.
در شاهنامه افراسياب پس از آگاهی از ماجراي دخترش منيژه با بيژن مي گويد:
كه را در پس پرده، دختر بود اگر تاج دارد بداختر بود
كه را دختر آيد به جاي پسر به از گور داماد نايد به در
نكته ي قابل توجّه اين كه در داستان هاي اساطيري و پهلواني شاهنامه ي فردوسي اكثر زنان نام آور كه نقش مثبتي را در روند داستان بر دوش كشيده اند خارجي هستند.
همسران پسران فريدون يمني هستند سيندخت و رودابه كابلي هستند فرنگيس و منيژه و جريره و همينه و مادر سياووش توراني اند و كتايون زن گشتاسب (مادر اسفنديار) رومي است.
از ميان اين زنان نام آور شخصيّت زيبا ي منيژه دختر افراسياب بسيار تامّل برانگيز است وي كه دلداده ي بيژن مي شود و به خاطر او از تمام زيبايي ها چشم مي پوشد و براي بيژن خوراك ضروري زندگاني را با گدايي جمع مي كند، متاسفانه در شاهنامه از چنين زن ثابت قدم و استوار تا زماني سخن مي رود كه از لحاظ حماسه سرايي ضرورتي در كار باشد
بر گرفته از مقاله ربابه قلیزاده:از زن " شاهنامه" تا خاتون "دده قورقود"