درباه آتیلا و امپراطوری هون ها

اتیلا و امپراطوری هون ها

 

آتیلا

هون ها يكي از اقوام ترک تبار بودند كه در شرق ولگا مي زيستند. در سال 370 ميلادي اين اقوام به اروپا مهاجرت كردند و در آنجا يك قلمرو وسيع را تشكيل دادند. تاكتيك نظامي اصلي آنان تيراندازي  با  كمان  از  پشت اسب و  پرتاب زوبين بود. آنان  احتمالا  از  نسل اقوام  زيونگنوبودند كه در حدود 300 سال قبل در مناطق شمالي چين مي زيستند و احتمالا اولين قوم از اقوام ترك تبار بودند كه در منطقه اوراسيا پراكنده شدند و بسط يافتند.  
آتيلا (۴۰۵ تا ۴۵۳ ميلادي): رهبر قوم هون كه در زمان حياتش بزرگ‌ترين امپراتوري را در اروپا، از رود اورال تا دانوب داشت. در زمان فرمانروايي‌اش وي يكي از مخوف‌ترين دشمنان امپراتوري‌هاي روم غربي و شرقي بود. روميان به او لقب تازيانه خداوند داده بودند و به او باج مي‌دادند تا كاري به كار رم نداشته باشد.
مرگ عموي آتيلا به نام روگيلا (راگا و يا روا) در سال ۴۲۴ ميلادي موجب شد كه او به همراه برادرش بلدا (يا بودا) كه فرزندان مونجوك بودند كنترل امپراطوري هون را به دست بگيرند پس از درگذشت  بلدا ، آتيلا تبديل به تنها حاكم اين قوم شد. آتيلا دو بار به بالكان لشكر كشيد و پيش از شكست در نبرد چالون از گل (فرانسه امروزي) تا اورلئان پيش رفت؛ وي در ۴۵۲ امپرطور روم غربي را از پايتختش بيرون راند و به قسطنطنيه(استانبول امروزی) و رم رسيد وي از تاختن به اين دو شهر خودداري ورزيد.
نقل است كه آتيلا شمشيري داشت به نام مارس كه معتقد بود اين شمشير را خداي جنگ، مارس، به او هديه كرده‌ است داستان از اين قرار است كه روزي در دوران جواني در دشتي تنها بود كه طوفاني برپا شد. او براي پناه بردن به مكاني امن هراسان مي‌دويد تا خود را به سرپناهي برساند. در همين حين در مقابل پايش رعد و برقي بر زمين نشت و آنچه باقي گذاشت يك شمشير بود با لبه‌اي پهن كه آن‌را مارس نام نهاد.
آتيلا كه در شب زفاف آخرين ازدواجش با ايلديكو كه زني جوان و زيبا از گوتها بود(گوتها دسته اي از اقوام بربر بودند كه از شرق وارد قلمرو امپراطوري روم شرقي شده و بعدها در ارتش امپراطوري روم شرقي به مناصب بالائي دست يافتند) در اثر خونريزي بيني و به روايتي خونريزي داخلي فوت كرد. هون‌ها جنازه آتيلا را در سه تابوت درون هم قرار دادند تابوت اول كه جسد درون آن قرار داشت از طلا، تابوت دوم كه تابوت طلايي را درون خود جا داده بود از نقره و سومين تابوت كه تابوت نقره درون آن جاي مي‌گرفت از فولاد بود. تابوت آتيلا را در بستر رود تيزا دفن كردند.
آتيلا آن چنان محبوب مردم خود بود كه در عزاي او به جاي اشك ريختن رگهاي خود را مي‌زدند و خون خود را مي‌ريختند
آتيلا فرزندان بسياري داشت از ميان فرزندان او سه تن از پسرانش به نامهاي اللاك، دنگيز (دنيز) و ارناخ بر سر تصاحب تاج و تخت پدر به جنگ با يكديگر پرداختند كه اين نزاع با پيروزي اللاك همراه بود. امروزه ادعاهايي در مورد انتساب برخي پادشاهان به آتيلا مطرح مي‌شود يكي از اين ادعاهاي معتبر و قابل اثبات، ادعاي انتساب تزارهاي بلغارستان به آتيلاست. ادعاي ديگري كه بسيار رايج اما اثبات نشده‌است، انتساب شارلماني-بنيانگذار امپراطوري مقدس روم - به آتيلا است.
اگرچه در برخي كشورهاي اروپاي غربي وي نمادي از بيرحمي و تجاوزگري است. بر عكس برخي تاريخ ‌نگاران وي را پادشاهي بزرگ و شريف دانسته‌اند. آتيلا در فرهنگ مجارها و تركها و فرهنگهاي وابسته يك قهرمان است. در افسانه‌هاي اسكانديناوي نيز از آتيلا به نيكي ياد شده‌است. در منظومه‌هاي حماسي آلمانيها آتيلا ديگر يك بلاي آسماني نيست. او پادشاهي است صلح‌جو كه ميلي به مبارزه و كشور گشايي ندارد. در سرود نيبلونگن اين امر بوضوح ديده مي‌شود.در قزاقستان نيز آتيلا يك قهرمان است و بانك ملي اين كشور تصوير او بر روي سكه‌هاي 100 تنگه‌اي حك نموده است


سخناني از آتيلا هون ،رهبر تركان و تازيانه ي خداوند


 در اينجا سخناني از آتيلا ذكر مي شود كه نشانگر شعور ملي و درك اجتماعي بالاي او و هونها مي باشد:
- عظمت وشخصيت يك هون زماني مشخص مي شود كه ديدگاه وي پيرامون منافع هون ها مثبت يا منفي، روشن شود.
- اگر تمامي حرفهاي رهبر بدون اعتراض وانتقاد پذيرفته شود،نصايح وپندها بي اساس گشته وتملق وچاپلوسي به جا آورده مي شود.
- شخصي كه، خارج از آزمايشگاه جنگ خود را بيش از حد برتر بداند در قعر جهالت انديشه ها وغرورش غرق مي شود.
- برخي از هون ها در حاليكه هيچ مشكلي نيست به دنبال راه حل هستند، اين بهترين شيوه است.
- هون ها براي اهداف خاص خود دشمن تراشي مي كنند. - كسي كه مي داند كاري نكرده و مورد تشويق قرار گرفته است، معناي تشويق ومجازات را درك نكرده وبي نظمي را امري طبيعي مي بيند.
- رهبر، هيچ گاه جروبحث نمي كند.
- هر فردي به غير از ملت خود به چيز ديگري بينديشد، خيانت وبي اعتنايي او محرز است ومجازات خواهد شد.
- فراموش نكنيد، موفقيت نتيجه تلاش و تكاپوي عظيم يك فرد جسور مي باشد.
- شايعه ريشه احترام و شخصيت را مي خشكاند.
- فردي كه باعث مي شود در ميان هون ها و قبايل وابسته به آنها اختلاف پيش آيد، فرد صادقي نيست و از دشمنان محسوب مي گردد، اين شخص مي بايست از ريشه قطع شود. اينگونه اشخاص نه تنها خود آلوده هستند،بلكه به تدريج افكار وانديشه هاي ديگران را نيز آلوده مي كنند واز اراده و تصميم آنها مي كاهند و ريشه ها را مي پوسانند.
- فرماندهان بايد حس رقابت داشته باشند، و بدانند كه ديگران سعي دارند ازما پيشي بگيرند وما نيز بايستي از همان حس برخوردار باشيم ، تا بتوانيم بيشتر بتازيم، رهبر و فرماندهي كه حس رقابت نداشته باشد، شخص ضعيفي خواهد بود.
- مصرنبودن در اهداف واعمال، نوعي پذيرش شكست است وباعث سوار شدن زندگي برانسان مي شود و نه انسان بر زندگي.
- رهبر يا فرمانده بايد چنان باشد كه تبهكاران وگناهكاران از وي بترسند و مظلومان منتظر مراقبت و محافظت او باشند و تشويق گردند.
- من آتيلا، اين نصايح را به كار بستم و اگر قوم هون به كار بندد سريعتر به هدف ها مي رسند.
- اگر مرا دوست داريد همانند رومي ها مجسمه مرا نسازيد، بلكه سخنان مرا به فرزندانتان بياموزيد.(آتيا سوزو)

گستره حکومت هون ها

امپراطوری بزرگ گوک تورک ها

امپراطوری بزرگ گوگ تورک


گوک تورکها (تورکهای آسمانی -تورکهای مقدس) یکی از بزرگترین امپراطوری های تورک تبار می باشد که در سال 552 میلادی به رهبری بومین خان و برادرش ایستمی خان از خاندان آشینا و با متحد کردن چندین قبله تورک در اسیای میانه قدرت منطقه را بدست گرفته و رفته رفته موفق به تشکیل امپراطوری به وسعت هشت میلیون کلیومتر مربع که از جین تا دریای سیاه ادامه داشته است تشکیل دادند و تا سال 745 میلادی ادامه داشت.

گوک ‌تورک‌ها اولین قبیله تورک‌زبان نبودند که تشکیل حکومت می دادند اما اولین قومی بودند که با نام تورک‌ تشکیل حکومت دادند. و قبل از آن تورکها با نام های دیگری مثل سوبارها، لولی ها، سیت ها، سارمت ها، آلان ها و... غیره حضور داشتند.
واژه تورک پس از تشکیل اتحادیه گوک تورک‌ها از حالت اسم خاص قبیله فراتر رفت و در سده‌های بعدی قبایل بیشتری چون اوغوزها و اویغورها را دربر گرفت.
کتیبه های "اورخون" که نخستین سند نوشتاری زبان تورکی است،توسط گوک تورک ها نوشته شده و نشانه هایی همچون "گرگ" که بعدها به یکی از نمادهای قومی تورکان بدل شد،نخست بر پرچم های گوک ترک ها نقش بسته است و این افسانه نیز که تورکان از نسل ماده گرگی خاکستری هستند نیز ،از داستان رسیدن تبار دودمان "آشینا" از یک ماده گرگ سرچشمه می گیرد
در اعتقادات گوک تورک ها یک خدای واحد وجود داشت و 17 رب النوع که خدای واحد به کمک 17 رب النوع دیگر دنیا را اداره میکرد و همین اعتقاد تورک ها به خدای واحد باعث شد تا ورود دین اسلام را خیلی سریع تر بپذیرند و امروزه نیز تمام تورکهای دنیا در یک چیز کاملا مشترکند و آن مسلمان بودنشان هست.