حکومت ملی آذربایجان

پیشه وری نخست وزیر حکومت ملی آزربایجان در سال 1324- 1325 بود در این سال آزربایجان یعنی استان های اردبیل - آزربایجان شرقی - آزربایجان غربی - زنجان و چند شهر مهم دیگر به صورت خودمختار و به رهبری سید جعفر پیشه وری اداره می شد.

مير جعفر پيشه وري فرزند مير جواد ، اهل خلخال آزربايجان مي باشد پيشه وري در تاريخ 1272 ه.ش برابر 1893 م. در روستاي زاويه خلخال به دنيا امد

از اقدامات سید جعفر پیشه وری، میتوان به ساخت اولین دانشگاه در آذربایجان(دانشگاه تبریز) ، احداث نوانخانه ها، خانه‌های سالخوردگان، بیمارستانها، بنای تئاتر،نگارش قانون کار و اعطای ابزار کار به کارگران بی بضاعت، مبارزه با رشوه خواری و فساد، مقابله با ماموران متجاسر به حقوق ملت، ایجاد بنگاه های نشر برای چاپ کتاب به زبان ترکی آزربایجانی، گردآوری شعرها و فرهنگ عامیانه و ایجاد بانک ملی، ایجاد دانشگاه به زبان تورکی آزربایجانی اعطای حق رای به زنان(برای اولین بار در ایران) ،تاسيس راديو تبريز، اصلاحات ارضی و تقسيم زمین در میان دهقانان که از جمله اقدامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت ملی آزربایجان بود اشاره کرد و یکی از دموکرات ترین اقدامات پیشه وری اعطای حق انتخاب نوع پوشش برای زنان بود

نخستین دانشگاه آذربایجان: نخستین اقدام مربوط به تأسیس دانشگاه در تبریز ‌و آذربایجان در دوره حکومت یکساله سیدجعفر پیشه‌وری در تبریز صورت گرفت و به موجب مصوبه مجلس ملی حکومت دموکرات آذربایجان، در سال ۱۳۲۵ دانشگاه آذربایجان (آذربایجان اونیورسیته‌سی) تاسیس گردید. دکتر جهانشاهلو به ریاست این دانشگاه منصوب شد و سپس کمسیون ۷ نفره برای تدارک مقدمات افتتاح دانشگاه در مهرماه همان سال و تعیین دروس، اساتید و تنظیم امور تشکیل گردید و آذربایجان اونیورسیته‌سی در محل ساختمان دانشسرای مقدماتی تاسیس شد.
پس از سقوط فرقه دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۵ و منحل شدن آذربایجان اونیورسیته‌سی، دولت از فعالیت این دانشگاه خودداری کرد و دستور برچیده شدن آن را داد. دکتر بهمن عیسی‌بیگلو از نخستین دانشجویان دانشکده پزشکی تبریز در خاطرات خود می‌گوید که پس از تعطیلی آذربایجان اونیورسیته‌سی، یکی از دانشجویان به نام علیزاده خوئی که من از دبیرستان فردوسی او را می‌شناختم و یکی از اشخاص شناخته شده بود، اعتراضاتی را ترتیب داد و به رهبری او دانشجویان به محل دانشگاه رفته، بر ادامه فعالیت آن اصرار کردند. آنها در آنجا سنگربندی کرده و مسلح شدند. در بین آنان دکتر هادوی، دکتر علیزاده خسروشاهی و مرحوم دکتر برادران بودند. آنها مخالف برچیدن تابلوی دانشگاه بودند و گفتند که ما اجازه نمی‌دهیم که این تابلو برداشته شود، حتی اگر کشته شویم. استاندار با تهران تماس گرفت که اینجا وضعیت اینگونه است و بدین ترتیب اجازه دادند تابلو دانشگاه بماند.(منبع: کتاب «دانشگاه علوم پزشکی تبریز در گذر تاریخ )

این کتاب در ادامه و با استناد به مصاحبه دکتر محمدحسین مبین چنین نتیجه‌گیری می‌کند که: آنچه موجب باقی ماندن دانشگاه در تبریز شد، دانشجویان بودند. نمایندگان دانشجویان به مجلس شورای ملی رفتند و در آنجا متحصن شدند که دانشگاه تعطیل نشود و خوشبختانه مجلس هم موافقت کرد و به هر شکلی دانشگاه باقی ماند.

حتی تورج اتابکی که یک فاشیست ایرانشهری است ، در کتاب خود با نام «آذربایجان، قومیت و جنگ قدرت در ایران» نتوانسته این موضوع را پنهان کنه و در مورد آن چنین نوشته: «قراری را که در سال ۱۳۱۴ توسط رضاشاه مبنی بر کشف حجاب اجباری زنان صادر شده بود، باطل کردند و به زنان اجازه دادند که چادر به سر کنند » البته ایشون بجای استفاده کلمه "حق انتخاب پوشش" از کلمه "چادر بسر کردن" استفاده کرده و سپس در ادامه ادعا کرده که پیشه وری این اقدام را به منظور جلب حمایت روحانیون انجام داد که ما این دو جمله آخری را میگذاریم بحساب فاشیست بودن ایشان چون چنین اقدامی با هر هدفی هم که باشد یک اقدام سازنده و دموکراتیک محسوب میشود و اینکه ایشان بجای کلمه "حق انتخاب پوشش" از کلمه "روسری به سر کردن استفاده کرده" سوء نیت و غرض ورزی ایشان را نشان میدهد

" جان فورن (J.Foran) " مؤلف آمریکایی در کتاب " تاریخ تحولات اجتماعی ایران " می نویسد : کارهایی که حکومت ملی آزربایجان در یکسال انجام داد، رژیم رضا شاه در مدت 20 سال نتوانست انجام دهد. آن هم به خاطر میهن پرستی آزربایجانیان بود. هم چنین اطرافیان سید جعفر پیشه‌وری بیشترشان اهل مبارزه و انسان‌های باوقار و متین بودند . تاریخ تحولات اجتماعی ایران - چاپ دوم، تهران 1378 ( مترجم از انگلیسی: احمد تدین ) Sarsılmaz Sümer

حکومت ملی آذربايجان، حاکميت مشروعی بود که بر بنياد انتخابات آزاد و رای اکثریت مردم در آذربايجان و همچنین بر اساس کنوانسيونهای بین المللی که بر حق تعیین سرنوشت ملل و حق حاکميت آنان صحه می گذارد شکل گرفت؛ و بنياد انديشه و عملی را پی ريخت که سرنوشت آذربايجان جنوبی را در راستای ترقی و پيشرفت رقم می زد و حکومت ملی آذربايجان به مثابه پشتوانه ی تاريخی آذربايجان در تاسيس حاکميت خويش بر تارک تاريخ اين سرزمين حک شد.

حمایتهای مردمی از قیام مردمی 21 آذرماه رژیم پهلوی را مجبور به تعظیم در مقابل خواسته ی آذربایجانیان نمود. ایران با امضای قراردادي حقوقی در تاريخ 23 خرداد 1325 استقلال داخلي آذربايجان جنوبی را به رسميت شناخت و این توافق که از بازتاب وسیعی در رسانه های بین المللی برخوردار شد، حتی مورد پذیرش بسیاری از دولتهای خارجی همچون لندن، واشتگتن و مسکو نیز قرار گرفت.

بر طبق مفاد این قرارداد در 15 بند، دولت ایران موظف گردید خواسته های حکومت آذربایجان جنوبی را قبول و در سریعترین زمان ممکن برآورده سازد. دولت ایران حق تدريس و تحصيل به زبان آذربايجاني در تمام مراحل تحصيلي را پذيرفت و قبول کرد كه تعيين استاندار و وزير دارايي با با پيشنهاد انجمن ايالتي آذربايجاني به تصويب دولت برسد و 75 درصد درآمد آذربايجان صرف آباداني خود اين خطه گردد.

اما تنها 6 ماه زمان کافی بود تا نشان دهد همچون روال 90 ساله ای که در این سرزمین جاری است، سیاستمداران مرکزنشین در هر زمانی که بتوانند و توان داشته باشند از کوچکترین فرصتها برای سرکوب حرکتهای آزادی خواهانه و بویژه مبارزه با حرکت ملی آذربایجان سوءاستفاده خواهند کرد. 21 آذر 1325، نمونه ی بارز یک اشغالگری سیستماتیک و دولتی در ایران است. دولت وقت ایران علیرغم امضای قراردادی رسمی و حقوقی و تعهد به اینکه خواسته های حکومت ملی آذربایجان را برآورده سازد، به آذربایجان جنوبی لشکرکشی کرده و بنا به برخی آمار بیش از 25 هزار نفر از مردم مظلوم این سرزمین را به شهادت رساند. (بهروز حقی، در کتاب "لحظاتی از زندگي صفر قهرمانيان، آلمان، كلن، 1372، ص 115 " به نقل از مارچاکی که یک شاهد عینی است تعداد فدائیان کشته شده را 25 هزار نفر ذکر کرده است همچنین میر قاسم‌چشم‌آذر در کتاب "قیام افسران خراسانی .ص۱۰۹" تعداد کشته شدگان را ۲۵ هزار نفر و ابوالحسن تفریشیان آن را ۲۰ هزار نفر ذکر می کند .) یکی از اسناد دیگر ، اعترافات تاریخی در مورد آن کشتار، مورد ارتشبد فردوست است که خود یکی از اعضای عالی رتبه ارتش شاهنشاهی به هنگام هجوم به آذربایجان بود و از اعدام هزاران تن بدون محاکمه فقط در تبریز خبر داده است.

اما آنچه که بر تلخی کشتارهای سیاه روز 21 آذر و اشغال آذربایجان جنوبی افزوده، تخریب دانشگاه تبریز و همچنین به آتش کشیده شدن صدها هزار جلد کتاب در رشته های مختلف به زبان ترکی آذربایجانی در شهرهای گوناگون آذربایجان و به ویژه تبریز است. این کتابسوزان شرم آور و بی سابقه در جهان، در روز 26 آذرماه طی مراسمی رسمی و با حضور مقامات دولتی ایران در چندین میدان و خصوصا میدان دانشسرا ی تبریز انجام گردید و دانش آموزان در آن روز مجبور می شدند جهت کسب اجازه برای ادامه ی تحصیل، کتابهایی را که به زبان مادریشان نوشته شده است در آتش بیفکنند.

عمق جنایات پهلوی در حمله به آذربایجان

با خواندن متن زیر به عمق جنایات پهلوی پی خواهید برد(سوزاندن کتابهای تورکی زیر پای اعدامی ها تا صف کشیدن برای تجاوز به دختر جوانی که منشی تشکیلات فرقه دموکرات بود و شقه کردن آدمها در اردبیل با تبر)

بخشی از کتاب خاطرات استاد محمد علی فرزانه صفحه ۲۱۹

"هزارها نفر بدست اوباشان و فرصت طلبان بدون محاکمه در ملا عام تیرباران شدند. دهها هزار نفر با تهام همکاری با فرقۀ دموکرات و بعنوان "متجاسر" به نواحی جنوب ایران تبعید گروهی شدند. انبوه کثیری در دادگاههای فرمایشی به جزای اعدام و مجازاتهای سنگین محکوم شدند. ابعاد خشونت چنان بود که شایعه ای بین مردم شیوع یافته بود که داشتن سبیل کلفت پانزده سال، دندان طلا ده سال و حرف زدن به لهجۀ مهاجری پنج سال زندان دارد. مأمورین برای بازداشت یکی از فرقه ای ها رفته بودند و چون خود او در رفته بود، برادرزاده اش را آورده بودند. وقتی حکم اعدام را برایش روا دیده بودند، او هنوز معنای این کلمه را نمی دانست و وقتی برایش توضیح داده بودند، غش کرده و بزمین در غلتیده بود. در اردبیل آدمها را با تبر شقه کرده بودند. در ارومیه انسانهای بی گناه را از شاخه های درختان توت آویخته بودند. در میانه، لمپن ها برای تجاوز به دختر جوانی که منشی تشکیلات فرقه بود، صف کشیده بودند. در تبریز هفته ها چوبه های دار برافراشته بود و هرروز صبح جسد بی جان چندین قربانی برسر دار تکان می خوردند و زیر پای این قربانیان کتابهای درسی بزبان ترکی آذربایجانی را که معارف ملی تدوین و نشر کرده بود، به آتش می کشیدند"

برای اطلاعات بیشتر در رابطه با شاهدان عینی جنایات پهلوی در آدربایجان اینجا کلیک کنید

آیا سید جعفر پیشه وری یک تجزیه طلب بور

از تهمت های ناروایی که توسط ایرانشهری به سید جعفر پیشه وری زده میشود تجزیه طلب بودن اوست:

بخشی از کتاب "از زندان رضاخان تا صدر فرقه دموکرات آذربایجان صفحه ۱۴ تا ۱۵
"حزب مساوات که در ۱۹۱۱ در باکو شکل گرفته و مبلغ «آذربایجان واحد» بود به همین خاطر مرحوم خیابانی به جای عنوان آذربایجان اسم «آزادیستان» را بر آذربایجان ایران گذاشت تا اولاً بر پیوند ناگسستنی آذربایجان و ایران تاکید کند، ثانیاً مخالفت خود را با رژیم مساواتی ها نشان دهد موضوعی که به کرات در صفحات مختلف روزنامه تجدد خیابانی با شعار "آذربایجان واحد" حزب مساوات مبارزه می کرد و همچنان که از عنوان ارگان آن یعنی "آذربایجان جزء لاینفک ایران" بر می آید در مقابل حزب مساوات مقاومت میکرد. پیشه وری که عضو حزب دمکرات شاخه باکو بود، مقالات متعددی در ارگان این حزب در مخالفت با توسعه طلبی های مساواتی ها در این دوران نوشته است و این چقدر حیرت انگیز است که او در دوران جوانی‌اش در ۱۹۱۹ عضو حزبی بوده که به شدت مخالف تجزیه ایران بوده و این اندیشه را سالهای بعد نیز - همچنان که از مقالاتش در روزنامه حقیقت بر می آید - دنبال می کند.
اما در دوره پیری و پختگی در ١٣٢٤ در رأس جریانی قرار میگیرد که به عنوان جریان تجزیه طلبی مشهور میگردد.(توسط ایرانشهدی‌ها) جریانی که او نه آغاز کننده آن بود و نه پایان برنده آن.
در سالهای جوانی و در اولین تجربه های روزنامه نگاری اش در «آذربایجان جزء لاینفک ایران» چنین نوشته بود:

.... آذربایجان روح ایران است ، همانطور که بدن بی روح نمی تواند زنده بماند ، از روح بدون بدن نیز کاری ساخته نیست. آذربایجان دست راست ایران است. بدن بدون دست به حالتی ناقص می تواند زندگی نماید ، ولی دست بدون بدن نابود میگردد. خلاصه مفتن های خوش خیال گرفتار افکار فاسده باید بدانند که فریفتن آذربایجانی و آلت دست کردن او و محو و لگدکوب نمودن حیثیت تاریخی و شرف ملی اش چندان هم سهل و ساده نیست

شایان ذکر است که حزب دمکرات شاخه باکو در بین سالهای جنگ جهانی اول به همت محمد علی تربیت مدیر مدرسه اتحاد ایرانیان با همکاری میرزا محمود خان پرورش میرزا عبدالله عبدالله زاده شیخ باقر خرازی علی اکبر اسکویی و تعدادی از افراد خیر دیگر بنیان نهاده شده بود فعالیتهای این حزب تنها پس از فروپاشی رژیم تزاری علنی شد؛ پیشه وری قبل از گرایش به حزب عدالت مدتی کوتاه عضو این حزب بوده و همچنان که مذکور افتاد مقاله های خود را در ارگان آن به چاپ می رساند، انتشار این روزنامه مصادف با ۱۰ فوریه ۱۹۱۸ ( ۱۲ بهمن ۱۲۹۶ الی ۸ فروردین (۱۲۹۷ بوده که هنوز حزب مساوات قدرت را به دست نگرفته بود"

دعاي صبگاهي مدارس شهرهای آزربایجان در زمان حکومت ملی آزربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری:

اي بيزي يوخدان يارادان تانريميز

سن بيزه لطفونله عنايت ائيله

بيزلري دوزگون يولا هدايت ائيله

قدرت ذاتيليه هدايت ائيله

وئر بيزه توفيق كه تحصيل ائده ك

علم و ادبله بيزه زينت ائله

خدمت ائده ك بيز آنا ميز يوردونا

سن ده اوني حفظ و جمايت ائيله

پاك فكير ، آيدين اوره ك ساغ بدن

بيزلره شانونله كرامت ائيله

موضوعات دیگری که شاید دوست داشته باشید

روایات شاهدان عینی از جنایات پهلوی در ۲۱ آذر

کتاب سوزانی پهلوی در آذربایجان به روایت شاهدان عینی

تعداد کشته های ۲۱ آذر توسط رژیم پهلوی از منابع معتبر

چند تصویر از حکم اعدام های ۲۱ آذر پهلوی

اتفاقات تاثیربرانگیز از قتل های پهلوی در ۲۱ آذر

جنایات پهلوی در سال‌های پس از فرقه دموکرات

زندگی نامه محمد بی ریا وزیر فرهنگ حکومت ملی آذربایجان

روایت باغچه بان ار تبعیض های دوران پهلوی

صفر قهرمانیان ۳۲ سال زندانی پهلوی

نقش رضاشاه در شکست ستارخان در انقلاب مشروطه

ننگین ترین قرارداد پهلوی و لیست جنایت ها و خیانت ها

خسارت عظیم ۱۶ بیلیونی رضاشاه به ایران

قیمت اجناس در دوره پهلوی

اولین راه آهن در ایران

آیا رژیم شاه سال ۵۷ سقوط کرد

تحصیل به زبان مادری اقلیت ها در جمهوری آذربایجان

تاریخ ساده و کوتاه آذربایجان برای بچه ها

تهران را مثل تبریز خواهم کرد(امیر کبیر

از مجاهدین غافل نشویم

.